اولین محرم
پسر گل مامان سلام
این چند وقته حسابی سرمون شلوغ بود اولش کمک به مامان جون بخاطر اینکه داشتن کابینت
آشپزخانه شون رو عوض میکردن همم اینکه چون عمه جون از قم اومده بیشتر میریم بالا خونه
مامان جون که بعداز اون با اومدن محرم با عمه جون یه سر رفتیم بازار وبرات لباس مشکی
خریدیم آخه عزیزم امسال اولین محرم تو مامانی هم دوست داره که ازتو بچگی خادم امام
حسین (ع)باشی و ما هم بتونیم تو رو حسینی بار بیاریم
دیروز هم که مراسم شیر خوارگان بود لباس سقایت رو که مامان جون از مکه برات آورده بود
رو تنت کردم وبا هم رفتیم حسینیه امام که مراسمش عالی بود امروز صبح هم رفتیم
خونه مادر بزرگ بابای چون حلیم نذری داشتن که یه کوچولو هم به تو دادیم که این هم
شد اولین حلیم خوردنت راستی برا روز عاشورا هم مامان جون اینا حلیم نذری دارن
که اشاا... خدا قبول کنه
شکلات مامانی با لباس محرمش قبولت باشه عزیزم